گله کردی که چرا آب و هوا بارانیست
رفتی و چشم ترم چرخه ی باران زا شد
#سعید_شیروانی
گله کردی که چرا آب و هوا بارانیست
رفتی و چشم ترم چرخه ی باران زا شد
#سعید_شیروانی
دلــم در سینه میرقصـــد،
زِ تٓمکین صـــدای تـــو
که دیشب در خیــــالم آمدی،
نامـــَم صـــدا کردی
گر از یادم رود عالم، تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گاهی توهم از من کنی یادی
شهریار
ای عشق ٬ شکسته ایم٬ مشکن ما را
این گونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی میبینیم
ای دوست مبین به چشم دشمن ما را
یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم !
روح نفرین شده ای در قفس تن دارم
در رگ و مویرگم درد به خود می پیچد
تو ولی فکر بکن قلبی از آهن دارم !