احمدنجیم

غزلیات، دکلمه، شعرنو، دلنوشته

احمدنجیم

غزلیات، دکلمه، شعرنو، دلنوشته

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

مادر دعا کن

دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ب.ظ

مردن کفافم را نخواهد داد مادرجان!
این وادی الاموات هم دارالشفایم نیست
غمگینم و مشروب هم کاری نخواهد کرد
تریاک هم دیگر حریف دردهایم نیست

دلکمه احمدنجیم:

 

لینک دانلود :
دریافت

 

یاران جانی جان به در بردند و در رفتند
من ماندم و ذکر و طوافِ جوجه کرکس ها
دیدی چگونه اتفاق از اتفاق افتاد؟
نان را به نرخ خونمان خوردند ناکس ها!

من باردار ِ زخم های کهنه ام مادر!
مردی که در زخمش فرو رفته ست تا گردن
هرگز نه میزایم نه اینکه سقط خواهم کرد
ماییم و این برزخ به نام زندگی کردن

من که دلیل روشنی خانه ات بودم
از هر دری هر روزنی رفتم به شب خوردم
هی فرض کردم زندگی بد نیست بدتر شد
هی سعی کردم زنده باشم بیشتر مرُدم!

مادر! دعا کن مرگ چیز بهتری باشد
اینجا کسی درد مرا جدی نمی گیرد
با هر چه می شد خودکشی کردم ولی افسوس
با تیر مشقی دشمن فرضی نمی میرد!

این زخم های کهنه را سگ هم نمی لیسد
سگ هم نمی گیرد به دندان استخوانم را
هرچند میدانم که تاثیری نخواهد داشت
پر می کنی یکبار دیگر استکانم را؟

نظرات  (۲)

سلام 
مادر پرستار دلم ، ای روشنی بخشو چراغ منزلم
پاسخ:
علیک
عالی ...
امشب

که ابرها در اغوش آسمان

غلت می خورند

و باد خود را به همه کوچه های هوس می ساید

واپسین گام های بی رمقم

تقارن خطوط خاک را به هم می ریزد

وقتی تردید رفتن

باور رسیدن را کودکانه به بازی می گیرد

به سان شبح لرزانی

بر مزار آرزوهایم از هوش رفتم

و لبانم که شرم التهاب داشت

برای بوسیدن پیشانی بلند انتظار تو

ضربان اشارتی می شود

تا معنی ام کنی

گر چه تا چشم انداز همه اشاره ها

نا مفهوم ام !

باید بروم خودم را فراموش کنم

تو را که نمی شود

https://goo.gl/1v29bg

پاسخ:
خیلی قشنگ بود🖤

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی