احمدنجیم

غزلیات، دکلمه، شعرنو، دلنوشته

احمدنجیم

غزلیات، دکلمه، شعرنو، دلنوشته

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۶۰ مطلب با موضوع «غزلیات» ثبت شده است

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن...لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست...بعد از من و جان کندن من نوبت توست

لیلی مگذار از دَمِ خود دود شوم...لیلی مپسند این همه نابود شوم

لیلی بنشین،سینه و سر آوردم...مجنونم و خونابِ جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم می رقصد...دستان جنون در دهنم می رقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی...بگذاری ام و باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست...یک عاشقِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند...پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود...تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۵ ، ۱۸:۲۹
احمدنجیم

تا بوده همین بوده نگاهی به نگاهی

می افتد و میسوزد دل در تب آهی

من را به تو این نذر و دعا ها نرساندند

ای کاش مهیا بشود گاه گناهی

۱ نظر ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۲
احمدنجیم

سینه ی تنگ من از بار غمی سنگین است...

پاره ابرم که نهان ساخته ام کوهی را...

۱ نظر ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۶:۱۹
احمدنجیم

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقبِ سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران...


۱ نظر ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۶
احمدنجیم

شب خسته و ... تن خسته و ... من خسته تر از ... شب ...
شب ... خسته ز تکرار و ... منم خسته ز هر ....... شب ...!


۰ نظر ۱۹ آبان ۹۵ ، ۲۰:۳۵
احمدنجیم
۰ نظر ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۴:۱۵
احمدنجیم

نترسم که بادیگری خو کنی...
توووووو بامن چه کردی که با اوکنی؟
هه

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۳:۴۲
احمدنجیم

در همین روز های بارانی یک نفر خیره خیره میمیرد..

تو بدی کردی و کسی با عشق ،از خودش انتقام میگیرد

علی رضا آذر


۰ نظر ۰۲ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۷
احمدنجیم
۰ نظر ۰۲ آبان ۹۵ ، ۲۱:۱۴
احمدنجیم
۰ نظر ۰۲ آبان ۹۵ ، ۲۱:۰۶
احمدنجیم